خودکشی برای من تریگره، چون تجربهی از دست دادن دوست رو به خاطرش دارم. اما وقتی کسی بهمون میگه میخوام خودکشی کنم، ما باید چیکار کنیم؟ ما دچار فشار میشیم و نمیدونیم چطوری کمک کنیم.
نوشتهای که در ادامه میاد، ترجمهای آزاد از اینجاست.
۱. شنونده باشید و کاری کنید اون فرد هم بفهمه که شما دارید با دقت بهش گوش میدید.
به اون آدم این حس رو بدید که مهمه.
خدا رو شکر که اینها رو بهم میگی. سختیهایی که میگذرونی. چیزهایی که احساس میکنی. اینکه با من حرف میزنی راجع بهشون برام خیلی ارزشمنده.
۲. حمایت کنید.
آدمها دنبال راهحل از شما نیستند. دنبال حمایت هستند. ژست دانای کل نگیرید. همراه و همدم باشید.
من پیشتم.
هیچچیز تصوری که ازت دارم و احساسی که بهت دارم رو تغییر نمیده.
من دوستت دارم. مهمنیست که چی بشه. بیا این رو هم باهم حل کنیم.
۳. کمک کنید اون آدم بیشتر و بیشتر حرف بزنه و شما بیشتر و بیشتر بشنوید.
این احساس رو بدید که میخواید بیشتر بدونید ازشون. دارید سعی میکنید درکش کنید و براتون مهمه. فعالانه گوش بدید. سوال بپرسید.
وای. این شرایط خیلی سخته.
وقتی این اتفاق افتاد تو چه احساسی داشتی؟
۴. بپرسید کی این احساسات پیدا شدن و تاثیرشون چی بوده؟
سعی کنید بفهمید چه مدته که اون آدم داره با این افکار و احساسات دست و پنجه نرم میکنه و چه تاثیری روی زندگیش داشتن.
چه مدته که چنین احساساتی داری؟ از کی شروع شدن؟
این افکار منجر به مشکلی در زندگیت شدن؟ مثلا بدخوابی؟
آیا خودت رو ایزوله کردی نسبت به دنیا؟
۵. اگر حدس میزنید که شخص داره راجع به خودکشی حرف میزنه، مستقیم بحث کنید.
اگر فکر میکنید کسی داره غیر مستقیم راجع به خودکشی حرف میزنه، مستقیما سوال کنید. تحقیقات نشون داده سوال راجع به خودکشی، ایدهی خودکشی رو در اونها تقویت نمیکنه و منجر به عملش نمیشه.
اما از سمت شما این حس رو میده که احساسات اون آدم رو جدی گرفتید و بهش اهمیت میدید.
«داری به این فکر میکنی که خودت رو بکشی؟»
حواستون باشه که قضاوتش نکنید. مثلا با چنین جملهای «تو که به اون کار احمقانه فکر نمیکنی؟ آره؟»
یا عذاب وجدان ندید.
«فکر کردی که این کار چه بر سر پدر و مادرت میاره؟»
این حس رو بدید که درکشون میکنید و اهمیت میدید.
«تو برام خیلی مهمی و میتونی هر چیزی رو بهم بگی. هر چیزی.»
۶. چی باید بگید وقتی راجع به خودکشی حرف میزنن؟
آروم بمونید. و با آرامش بهشون گوش بدید. وقت بذارید و سوالات تکمیلی بپرسید.
«اکثرا چه زمانهایی این افکار میان سراغت؟»
«وقتی خیلی حالت بد میشه چیکار میکنی؟»
«چه چیزی در مورد این افکار تو رو میترسونه؟»
«الان اگه چی داشته باشی احساس امنیت میکنی؟»
یادآوری کنید که کمک در دسترسه و این افکار نشونههاییـه برای مراجه به یک تراپیست یا روانشناس.
«حقیقت اینهکه افکارت به من میگن که یک اتفاق مهمی در تو داره رخ میده. اون بیرون کمک و آدمهای درست وجود دارن. من میخوام کمک کنم که از اون منابع کمک بگیریم.»
۷. حواستون باشه که چه زمانی باید مکالمه رو قطع کنید.
حرف زدن راجع به چنین چیزی بسیار سخته. حواستون باشه که اون آدم بتونه هر زمان خواست مکالمه رو تموم کنه.
«آیا اوکیای که صحبت رو ادامه بدیم؟»
«مطمئن باش که اگر بخوای، بعدا هم میتونیم ادامهی صحبتمون رو انجام بدیم.»
۸. چطوری پیشنهاد بدیم که دوستمون به تراپیست مراجعه کنه؟
شما یک آدم شنونده و فوقالعادهاید. اما شما متخصص نیستید. اگر دوستتون راجع به خودکشی حرف میزنه یعنی یک نشونهی خطره و نیاز به متخصص هست.
اینطوری میتونید موضوع رو پیش بکشید:
«من میدونم که تو در سختی هستی، من فکر میکنم خیلی خوب میشه که با کسی حرف بزنی که کمک میکنه تو از پس این ماجرا بر بیای.»
«میدونی تراپی فقط برای مشکلات حاد روانی نیست. میتونه به همه برای مواجهه با چالشهای زندگیشون کمک کنه. و همهمون با چالشهای مهمی مواجه میشیم. زندگی سخته چون.»
کمک کنید. و در کنارشون باشید.
«من تا مطب تراپیست باهات میام و اونجا منتظرت میمونم. دوستت دارم. میدونی که؟»
اگر نگران حریم شخصی بودند و اینکه دیگران میفهمند که چنین مشکلی دارند، میتونید بگید که حریم خصوصی در روانشناسی بسیار سفتتر از مشکلات پزشکیه.
روانشناس رازهای شما رو نگه میداره و تا نخواید به خانوادهتون نمیگه.
۹. اگر پیشنهاد رو رد کردن چی؟
اشکالی نداره. اگر اون آدم آسیب فیزیکی به خودش نزده، فشار نیارید.
«مشکلی نداره. میفهمم که سخته. اما بهش فکر کن. اگر نظرت عوض شد من اینجام که کمک کنم.»
مکالمه رو با قدردانی و تشکر پایان بدید.
«این مکالمه خیلی برام ارزشمنده. ارتباط ما عمیقتر شد و من همیشه هستم. من رو یادت نره.»
Member discussion: